شخصی به نام حسین مدمل بود که در نزدیکی صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) خانهای داشت که به آن، ساباط حسین مدمل میگفتند که متّصل به دیوار صحن مقدّس بود و حسین مدمل، صاحب ساباط ، دارای زن و بچّههایی بود...
شخصی به نام حسین مدمل بود که در نزدیکی صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) خانهای داشت که به آن، ساباط حسین مدمل میگفتند که متّصل به دیوار صحن مقدّس بود و حسین مدمل، صاحب ساباط ، دارای زن و بچّههایی بود...
امام زمان (ع) به من فرمود: ((به اذن خدای تعالیٰ برخیز)) و مرض فلج بکلّی از من برطرف شد...
سیّد باقی بن عطوه علوی حسنی میگوید: ((پدرم عطوه زیدی بود و او را مرضی بود که اطبّاء از علاجش عاجز بودند و او از ما پسران، آزرده بود و از میل ما به مذهب امامیّه ناراحت بود...
مرحوم شیخ حرّ عاملی میگوید: ((من وقتی ده ساله بودم مریضی سخت گرفتم به طوری که فامیل و نزدیکان من جمع شدند و گریه میکردند و آماده شدند برای عزاداری و مطمئن شدند که من در آن شب میمیرم...