شفای حسین مدمل از بیماری فلج توسط امام زمان (عج)

شخصی به نام حسین مدمل بود که در نزدیکی صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) خانه‌ای داشت که به آن، ساباط حسین مدمل می‌گفتند که متّصل به دیوار صحن مقدّس بود و حسین مدمل، صاحب ساباط ، دارای زن و بچّه‌هایی بود...

ستایش خداوند و عاقبت حق و باطل از زبان امام زمان (عج)

در این مقاله یکی از سخنان امام زمان (عج) درباره ستایش خداوند و عاقبت حق و باطل را می‌بینیم و با نکات نهفته در آنها آشنا می‌شویم...

نجات پیدا کردن از اعدام در زندان شاهنشاهی توسط امام زمان (عج)

مردی به نام حاج مؤمن در شیراز بود که جمعی به تقویٰ و اخلاص و مقام یقین و انقطاع او شهادت می‌دهند.

در زمان رژیم سابق، مأمورین ساواک نزد پسردائی حاج مؤمن به نام عبدالنّبی چند قبضه اسلحه پیدا می‌کنند و متوجّه می‌شوند که او از افراد انقلابی است و بالأخره او را محکوم به اعدام می‌نمایند...

تواضع یاران امام زمان (عج) در عین اقتدار

مؤمن هیچ‌گاه از انجام کارهای نیک دچار غرور و مستی نمی‌شود. زیرا او کار نیک را وظیفهٔ خویش و توفیقی از خدا می‌داند. با این‌که با مردم است، ولی تکیه گاهش مردم نیست و...

نجات از بیابان توسط امام زمان (عج)

سیّد حسن بن حمزه که یکی از علماء بزرگ شیعه است به نقل از مرد صالحی نقل می‌کند که: ((من در یکی از سالها به قصد زیارت بیت الله و اعمال حجّ از منزلم بیرون رفتم و اتّفاقاً آن سال گرما و امراض مسری زیاد شده بود...

سخن امام زمان (عج) درباره پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری (ع)

امام دوازدهم در مورد پدر بزرگوارش فرمود: او نوری فروزان و ماهی درخشان بود...

نجات زن خارجی از گم شدن در صحرای عرفات توسط امام زمان (عج)

حاج علی اصغر سیف نقل می‌کند که: یکی از اطبّای شیراز، زنی از خارج گرفته بود و او را مسلمان کرده بود و برای اوّلین بار به سفر حجّ برده بود...

دعای امام زمان (عج) یا اللهم ارزقنا توفیق الطاعه با معنی

در ادامه مطلب دعای امام زمان (عج) یا همان اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطَّاعَةِ را می خوانیم؛ در مفاتیح الجنان آمده: کفعمی در کتاب مصباح فرموده است: این دعای حضرت مهدی (عج) است.

امام زمان (عج) هوای ما را دارند

در این مقاله با بررسی سخنی از امام زمان (عج) می‌فهمیم در زمان غیبت امام (ع) نه تنها ما را فراموش نکرده‌اند بلکه هوای ما را هم دارند...

نجات پیدا کردن از سرگردانی و مرگ در بیابان توسط امام زمان (عج)

امیر اسحاق استرآبادی می‌گوید: ((من در را مکّه از قافله جا مانده و در بیابان سرگردان و حیران گردیدم به حدّی که از زنده بودن خود مأیوس شدم...